11

اوکراین و اشتباه محاسباتی دو طرف و سرنوشت فلسطین

  • کد خبر : 4030
  • ۰۱ فروردین ۱۴۰۱ - ۲۲:۲۶
اوکراین و اشتباه محاسباتی دو طرف و سرنوشت فلسطین
اوکراین و اشتباه محاسباتی دو طرف و سرنوشت فلسطین.

شرق‌نگار: غول شوروی سابق که با برنامه‌ریزی‌ها و تمهیدات آمریکا و سازمان سیا در زمان ریگان توسط گورباچف دوباره در قوری سحرآمیز  زندانی شده بود بار دیگر سر برآورده بود و باید مهار میشد.

این غول جدید بسیار قدرتمندتر از شوروی سابق تقریبا در همه جهان موی دماغ امریکا شده بود و از حضور در ونزوئلا گرفته تا اردو کشی در سوریه، رد پای روسیه در برابر پروکسی‌های امریکا در همه‌جا مشاهده میشد.

از همه مهمتر اینکه اروپا مهمترین متحد آمریکا به انرژی روسیه به میزان ۴۰ درصد وابسته شده بود و این میتوانست دیر یا زود میزان وابستگی اروپا به آمریکا را تحت اشعاع قرار دهد بخصوص اینکه با افتتاح خطوط لوله‌های گاز جدید میزان این وابستگی به ۶٠ درصد هم میرسید.

اینها همه به کنار، میزان ذخایر ارزی روسیه از ۶۰۰ ملیارد دلار هم داشت عبور میکرد و این یعنی اقتصاد در حال گذر از خط قرمز آمریکا که نمی‌خواهد هیچ کشوری از خط قرمز اقتصادی امریکا عبور کند همان مشکلی که امروزه با چین پیدا کرده و متاسف است که نمی‌تواند آن را مهار کند چون به موقع برای مهار آن اقدام نکرده است.

این غول آزاد شده بعد از عبور از خط قرمزهای اقتصادی اخیرا زمزمه حذف دلار را از معاملات نفتی مطرح کرده بود. این یعنی اعلام جنگ عملی با آمریکا. اگر همه موارد فوق را آمریکا می‌توانست رفع و رجوع کند، با این مسئله نمی‌توانست کنار بیاید.

غول روسیه که توسط پوتین از قوری آمریکا آزاد شده بود باید دوباره به قوری برمی‌گشت.

از سوی دیگر دو سه سال است که در جهان جنگ بزرگی اتفاق نیفتاده است و زراد خانه‌های آمریکا پر از سلاح‌های انبار شده‌ای است که مشتری ندارد.

مشتری اصلی سلاح‌های آمریکا، عربستان  و شیخ نشین‌های عربی هم چوب خط شان پر شده است  و هر چه میخواسته‌اند خریده‌اند و تمایلی به خرید جدید ندارند.

شکست مفتضحانه آمریکا در افغانستان، شرایط بعد از کرونا، رشد بی‌اندازه و غیر قابل کنترل چین در شرق، ناتوانی در برابر پیشرفت‌های روز افزون ایران در سوریه و عراق و لبنان و یمن و عوامل متعدد دیگر اقتصاد آمریکا را تهدید می‌کند و هژمونی آمریکا را هدف قرار داده است.

کارشنان سازمان سیا و جنگ سالاران اسلحه‌ساز در اطاق جنگ پنتاگون گرد هم می آیند و برای مهار روسیه جلسات متعدد محرمانه تشکیل میدهند.

کارشناسان اطاق جنگ آمریکا که حساسیت های پوتین را بهتر از خودش میدانند در میان اختلافاتی که روسیه با همسایگان و کشور های اطراف خود دارد اختلاف بین روسیه و اوکراین را مورد توجه ویژه قرار میدهند.

دو مسئله در دستور کار فوری قرار میگیرد.

تحریک مخالفان روسی تبار دولت اوکراین در دو ایالت جدایی خواه ازیک طرف و حمایت از سرکوب آنان توسط  دولت زلنسکی از سوی دیگر کلید میخورد.

روسی تباران دونسک و دونباس که تقریبا همه آنها تابعیت روسی هم دارند به تنها حامی طبیعی خود روسیه روی می آورند.

مسئله دوم طرح عضویت اوکراین در ناتو است. آمریکا بخوبی میداند که این عضویت اگر شدنی بود در طول چند سال گذشته اتفاق می افتاد. آمریکا که رگ خواب پوتین جاه طلب و تمامیت خواه را به عنوان کسی که مایل است شوروی سابق را احیا کند میداند رئیس جمهور بی تجربه اوکراین را وادار میکنند که بر طبل عضویت ناتو بکوبد.

اصرار نا بهنگام کمدینی که اتفاقا رئیس جمهور شده است، بر در خواستی که عملا به دلایلی که در جای خودش باید بررسی شود شدنی نیست سوال بر انگیز است.

به این صورت آمریکا از اوکراین که  جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی آمریکا ندارد به عنوان گوشت گندیده ای استفاده کرد که صیادان در قلاب میگذارند که نهنگ را شکار کنند.

اشتباه محساسباتی آمریکا این بود که فکر میکرد نهنگ شکار شده به همان گوشت گندیده اوکراین بسنده میکند و همسایگان دیگر روسیه را که عضو ناتو هستند تهدید نخواهد کرد.

شوروی سابق که روزگاری سردمدار بلوک شرق بود و با تشکیل سازمان سنتو در برابر ناتو بزرگترین پیمان نظامی جهان بود با وعده های همین آمریکا تن به خفت اضمحلال داد.

یکی از وعده های امریکا منحل شدن پیمان ناتو در برابر منحل شدن سنتو بود که نه تنها اتفاق نیفتاد که تعداد اعضای آن از ۶ کشور به ۳۰ کشور رسید. این موضوع برای روسیه که خودرا در این بازی شکست خورده میدید بیشتر از آن جهت تهدید کننده بود که برخی از جمهوری های سابق روسیه هم به ناتو پیوسته اند و زمزمه پیوستن اوکراین و فنلاند و سوئد هم که همسایه روسیه هستند بگوش میرسید.

حضور ناتو در مرزهای روسیه برای این کشور که با بلند پروازیهای پوتین بدنبال احیاء عظمت از دست رفته خود میباشد، یعنی قبول هژمونی آمریکا و پایان رویای احیا شوروی سابق.

روسیه خودرا در موقعیتی میدید که توانسته است اروپا را از نظر انرژی به خود وابسته کند با ایجاد یک ذخیره ارزی ۶۰۰ میلیار دلاری احساس کرد به اندازه کافی در جهان برای خود جایگاه مناسب دست و پا کرده است که نتوانند اورا براحتی حذف کنند.

ازین رو عملی کردن رویای شیرین خودرا با تسخیر استان کریمه والحاق آن به سر زمین خودشروع کرد که در حقیقت آزمایش عکس العمل غرب بود.
غرب اگر چه بصورت زبانی با این اقدام پوتین مخالفت کرد ولی در عمل تنها با چند تحریم سوری بسنده کرد .

اقدامات تحریک آمیز اوکراین که با وسوسه آمریکا صورت گرفت پوتین را واداشت که وارد عمل شود.

پوتین که فکر میکرد اوکراین جدیت او را در حمله به کریمه و حفظ آن میداند فکر کرد اگه نیروهای خودرا در مرزهای اوکراین جمع کند و چند تا مانور مشترک با بلاروس برگزار کند اوکراین تسلیم میشود و از درخواست عضویت ناتو دست بر میدارد و او بدون حمله نظامی به هدف میرسد. غافل از این که غرب از اوکراین دست کشیده است و از آن صرفا قرار است به عنوان طعمه استفاده میکند.

عدم درک این موضوع توسط کمدین بی تجربه آنلاینی و اعتماد بیش از حد او به شعار های جنگ سالاران آمریکایی اورا وادار کرد که بجای کوتاه آمدن از آرزویی که هیچگاه محقق نخواهد شد بر ان اصرار ورزید و این کار برای روسیه مبدل شد به یک موضوع حیثیتی که اگر محقق نشود دیگر هیچگاه نمیتوانست از تحقق رویای خود حرف بزند.

روسیه به اوکراین حمله کرد، آمریکا و اروپا از دریچه تلویزیونها این فیلم سینمایی کار گردانی شده را از دور تماشا کردند که دقیقا طبق زمان بندی ها سکانس به سکانس همانگونه که پنتاگون میخواست پیش میرفت. آمریکا و اروپا در برابر دوربین ها اشک تمساح ریختند و در دل برای پوتین آرزوی موفقیت کردند.

تا اینجای کار همه اش به نفع امریکا و غرب بود. چون آمریکا بهانه لازم را برای مصادره آن ۶٠۰ میلیارد دلار و قطع کامل دست روسیه از بازار انرژی جهان  را پیدا کرده بود.

از طرفی هم امیدوار بود که با ایران هم به توافق میرسد و بلافاصله ایران جایگزین روسیه میشود و مشکل دراز مدتی برای تامین انرژی خودش و اروپا بوجود نمی آید. و با یک تیر سه نشان میزند هم عربستان را که اقتصادش از خط قرمز امریکا عبور کرده و در بسیاری از مراکز اقتصادی امریکا دست انداخته است را مهار میکند، هم روسیه از سیستم بانکی جهان حذف میکند و هم از شر دشمن دیرینه خود ایران راحت میشود.

تا اینجای کار اگر روسیه فقط به تسخیر اوکراین بسنده کند و برجام هم امضا شود  امریکا و اروپا تقریبا به همه اهداف خود دست خواهند یافت.

اما سه مسئله دیگر هست که اگر اتفاق بیفتند تمام نقشه های غرب را بر باد خواهد داد.

نخست آنکه روسیه به اوکراین بسنده نکند و به سایر کشورهایی که یا عضو ناتو شده اند یا زمزمه پیوستن به آنرا شروع کرده اند نیز حمله کند. در این صورت جنگ بین ناتو و روسیه قطعا اتفاق خواهد افتاد که ممکن است جنگ جهانی سوم نباشد ولی خسارت هایش از آن کمتر نخواهد بود بخصوص اینکه طرفین دم از استفاده از سلاح های اتمی هم میزنند.

مسئله دوم در صورت تسخیر موفقیت آمیز اوکراین توسط روسیه حمله قطعی چین به تایوان والحاق آن به خاک خود خواهد بود که چالش بسیار بزرگی برای آمریکا و ناتو خواهد بود.

چین که از ماه ها قبل عملیات شناسایی خودرا بر روی تایوان شروع کرده است به روسیه برای تسخیر اوکراین چراغ سبز نشان داد تا میزان مواجهه غرب را با خود در صورت تسخیر تایوان آزمایش کند. چین که هم اکنون عملا بزرگترین اقتصاد جهان است کشوری نیست که بتوان تحریمش کرد. چون تحریم چین یعنی فروپاشی اقتصاد جهان. در صورت تسخیر اوکراین بعد از بازیهای زمستانی المپیک چین به تایوان یورش خواهد بود و آنرا عملا به خاک خود ملحق خواهد خواهد کرد.

این حمله یا زمانی خواهد بود که روسیه نیز حملات خودرا به سایر کشورها گسترش داده است و کل ارو پا و آمریکا با تمام توان خود در گیر جنگ با روسیه شده است که دیگر چین بدون هیچ دغدغه ای مرزهای چین را گسترش خواهد داد.

حمله چین به تایوان حتی اگر روسیه به اوکراین هم بسنده کند حتما انجام خواهد شد دراین صورت آمریکا با چالش بسیار بزرگتری مواجه خواهد شد که بحران  روسیه در برابر آن چیزی نیست..

زیرا تایوان مثل اوکراین گوشت گندیده نیست که براحتی بتوان از آن صرف نظر کرد.
اگر آمریکا و ناتو از تایوان دفاع کند این یعنی جنگ جهانی سوم که تر و خشک را خواهد سوزاند واگر دفاع نکند دیگر باید  تاج ابر قدرتی را از سر کنار بردارد و مثل یه کشور عادی برای حفظ موجودیت وعدم تجزیه خود تلاش کند.

در هر دو صورت چه آمریکا با چین وارد جنگ شود یا نه روسیه که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد با استفاده از فضای بوجود آمده به احیای رویای شوروی سابق ادامه خواهد داد.

مسئله سوم ایران است که در طول ۴۳ سال گذشته متل استخوان در گلوی امریکا گیر کرده است.

اگر آمریکا حسابگر و عاقل باشد باید شرایط ایران را بپذیرد و بلافاصله دروازه های اقتصاد امریکا و ارو پا را بر روی ایران باز کند وگرنه بحران انرژی هم امریکا را از پا در خواهد اورد و هم اروپا را.

هنوز که ده روز از تحریم روسیه نگذشته نفت رسیده است به ١٢٠ دلار و قیمت گاز ١۵ درصد در اروپا افزایش یافته است.

اقتصاد آمریکا و اروپا  بعد از یکسال

با نفت ۴۰۰ دلاری و گاز سر به فلک کشیده جایگزین نشده چگونه میخواهد مقاومت کند.
روسیه دیگر هرگز آن روسیه سابق نخواهد شد. اقتصاد ایرانی که جای خالی روسیه را در اروپا و آمریکا گرفته است رونق خواهد یافت و ایران جایگاه خودرا به عنوان یک ابرقدرت در جهان بدست خواهد آورد.

آمریکا و اروپا چه بخواهند و چه نخواهند بازنده اصلی این بازی خواهند بود که بر اساس محاسبات اشتباه خود آغاز گر آن بودند.

بازی شطرنج مدتهاست شروع شده است.

نخسین حرکت را روسیه با حمله به اوکراین انجام داد.

روسیه  به همین حرکت فعلا بسنده میکند و میگذارد چین هم تایوان را تصرف کند.
بعد از الحاق موفقیت آمیز تایوان به چین از ابهت پوشالی آمریکا و اروپا تنها یک اسم باقی خواهند ماند، آنجاست که حرکت سوم را دوباره روسیه رقم خواهد زد ولی این بار آمریکای منفعل که نتوانسته جلو الحاق اوکراین به روسیه و تایوان به چین را بگیرد حتی همین خدمات شفاهی را شاید نتواند انجام بدهد.

میماند دعوای حق و باطل در خاور میانه که مطمین هستم فرماندهان جبهه مقاومت هم اکنون در اطاقهای جنگ مشغول طراحی عملیات فتح نهایی فلسطین هستند. شاید طلایی‌ترین فرصت برای آزاد سازی فلسطین زمانیست که آمریکا و اروپا درگیر جنگ با چین یا روسیه هستند. گروه های مقاومت فلسطینی هم باید از هم اکنون خودرا برای اداره فلسطین آزاد شده اماده کنند. در میان اینهمه هیاهو جای یک نفر بشدت خالیست. (شهید سلیمانی)

لینک کوتاه : https://sharghnegar.ir/?p=4030

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.