معصومه عرب_ تهران جان، سلام. این روزها حالت چطور است؟ هنوز هم پاک و با صفایی، یا غبار چهره زیبایت را آلوده کرده؟ میدانم سالهاست دغدغهات را در خود میشکنی؛ شهری که روزی آسمانت مثل آیینه تمیز بود و بادی خنک از کوههایت میوزید، امروز چرا شاخص آلودگی هوا در بعضی روزها از ۴۰۰ هم فراتر میرود و هوایت از دود غلیظ پر شده است؟ میدانم که این درد دیروز و فردا نیست؛ هزاران نفر در تو نفس میکشند و هر روز بیماریهای تنفسی و قلبی بیشتر میشود. اما تهرانجان، من نمیخواهم فقط از درد دلهایت بنویسم؛ میخواهم با هم حرفی تازه بزنیم، حرفی بزنیم از فرهنگسازی، از تغییر رفتارها و از امید به زندهشدن دوباره.
چرا اینقدر هوایت آلوده است؟
تهران، تو که قلب ایران هستی، امروز یکی از آلودهترین شهرهای خاورمیانهای؛ ذرات PM2.5 که گاه از ۱۰۰ میکروگرم عبور میکنند، ریههای ما را نشانه گرفتهاند. ترافیک سنگین، خودروهای فرسوده، سوختهای بیکیفیت، و صنایع اطرافت، همه و همه غباری سمی را بر چهرهات نشاندهاند. وارونگی دما در پاییز و زمستان هم این بحران را چند برابر کرده است. کمبود فضای سبز، قطع درختانکهن، و گردوخاک حومهات، همه دست بهدست هم دادهاند تا هوایات را ناسالمتر کنند. اما بدان که این همه ماجرا نیست؛ ریشهی این بحران تنها در تصمیمهای سازمانهای بزرگ خلاصه نمیشود؛ رفتار تکتک ما، هر کس که در تو زندگی میکند، در این غبار سهم دارد.
تهران جان، ما چه میتوانیم بکنیم؟
تهرانجان، میدانم که گاهی احساس ناامیدی میکنی؛ شاید فکر میکنی این مشکل برای همیشه با تو مانده است. اما اینجا میخواهم با هم فرهنگسازی را آغاز کنیم؛ همانگونه که تنفس را یاد میگیریم، میتوانیم یاد بگیریم که زحمت پاکیزهبودن را نخستین بار، برای خودمان و بعد برای تو بکشیم. بگذار چهرهات را باز هم پرنور ببینیم؛ این کار سخت نیست، کافی است همه با هم بخواهیم.
تغییر، از گامهای کوچک آغاز میشود
دیدی وقتی همهی فرزندانت صبح زود بهجای خودرو، مترو و اتوبوس را انتخاب میکنند، ترافیک و دود خیابانهایت کمتر میشود؟ دیدی وقتی هر خانواده بهجای دو خودرو، یکی را میآورند، هوایات کمی سبکتر نفس میکشد؟ تهران جان، حمایت از حملونقل عمومی، دوچرخهسواری و پیادهروی در مسیرهای کوتاه، نه فقط یک توصیه، که یک ضرورت برای تنفس راحتتر توست. اگر همهی ما فقط یک روز در ماه خودروی شخصی را رها کنیم، چه تغییر بزرگی در هوایات رخ میدهد!
ما مسئول سبزیگستری تو هستیم
تهران، گاهی نگاه میکنی و میبینی که فضای سبزت کم شده است. اما هر گلدان، هر بوته و هر درختی که شهروندانت بکارند، ریهی جدیدی برای نفسکشیدن توست. نگهداری فضای سبز در خانه، محل کار و محلهها، فقط وظیفه شهرداری نیست؛ این بار ما هم باید دست به کار شویم. تهران جان، کار سخت نیست؛ کاشتن یک گلدان، حمایت از پارکهای محله و جلوگیری از قطع درختان، همه قدمهای کوچکی است که اثر بزرگ دارد.
مصرف مسئولانه، کلید نجات تو
تهرانجان، میدانم که هر روز انرژی فراوانی در تو مصرف میشود؛ لامپهایی که بیدلیل روشنند، وسایل برقی که اضافه کار میکنند و بخاریهایی که بیش از حد داغند. اگر همهی ما یاد بگیریم انرژیمان را کمتر هدر بدهیم، بار بزرگی از دوش هوا و نفسهایت برداشته میشود.
آموزش، سنگری برای حفاظت از تو
تهران، چقدر خوب میشود اگر فرزندانت در مدرسه یاد بگیرند که محیطزیست چیست و چرا باید هوای پاک داشته باشند. فرهنگسازی از همین امروز و از خانوادهها شروع میشود. خانوادهها میتوانند برای فرزندانشان قصههای محیطزیستی بگویند، مدارس میتوانند کارگاههای محیطزیستی بگذارند و رسانهها میتوانند به جای تنها گفتن بحران، راهحلهای عملی برای شهروندان نشان دهند. شبکههای اجتماعی پر از الگوهایی است که میتوانند رفتارهای خوب زیستمحیطی را آموزش و ترویج دهند.
ما هم مسئولیم، نه فقط شهرداری و دولت
تهران جان، این درست نیست که فقط از سازمانهای بزرگ بخواهیم کاری کنند. تکتک ما، سهمی در این بحران داریم. تفکیک زباله، بازیافت، پرهیز از مصرف پلاستیکهای یکبارمصرف و مشارکت در کمپینهای درختکاری، همگی گامهای موثری هستند. اگر هر کدام از ما نقشی کوچک بر عهده بگیرد، حجم فشار روی هوایت کمتر میشود.
رنجهای تو و امید به بهبود
تهران جان، میدانم روزهایی داریم که شاخص کیفیت هوایات به ۲۲۰ میرسد و حتی کسانی که سالم هستند، سرفه میکنند و نفسهایشان سنگین میشود. میدانم که کودکان و سالمندان در این روزها، بیشتر میسوزند. میدانم که آسمان تو زیر دود کمتر پیدا میشود و ستارهها به سختی پیدا میشوند. اما میخواهم به تو بگویم که امید هست، حتی در آسمان تیرهات.
بهمحض آنکه همهی ما، هر کس در جای خود، مسئولیت را بپذیریم و قدمی کوچک برداریم، شرایط عوض میشود. طرحهایی مثل فیلترهای صنعتی، حملونقل عمومی و توسعه فضای سبز شروع شدهاند، اما اینها کافی نیستند؛ اینها باید با همت مردم کامل شوند. هر کسی که کمتر از خودروی شخصی استفاده کند، هر خانوادهای که تفکیک زباله را جدی بگیرد، هر معلمی که به دانشآموزان احترام به محیطزیست را یاد بدهد، هر شهروندی که یک گلدان بکارد، همه و همه در این مسیر موثرند.
تلاشهای کوچک، اثرات بزرگ
تهران جان، هر کدام از ما که نیم ساعت زودتر از خانه بیرون میرویم تا با مترو برویم، یک چراغ اضافه را خاموش میکنیم، به جای خرید آب معدنی، از بطریهای دائمی استفاده میکنیم، یا در محلهشان کمپین درختکاری راه میاندازند، در واقع برای تو آیندهای بهتر رقم میزنند. هیچکدام از این کارها سخت نیست، اما اگر دستهجمعی انجام شود، میتواند نفس کشیدنت را راحتتر کند.
نقش اطلاعرسانی و آگاهیبخشی
تهران، میدانم که این روزها اطلاعات لحظهای کیفیت هوایت بهراحتی در سایتها و اپلیکیشنهای هواشناسی و کیفیت هوا منتشر میشود. هر کسی که در صبح، قبل از ترک خانه، سری به این منابع بزند و وضعیت هوایات را ببیند، میتواند برنامههای خود را با شرایط هماهنگ کند. برای کودکان، سالمندان و بیماران، این آگاهی میتواند جانساز باشد.
تهران جان! قرارمان چیست؟
تهران جان، من نمیخواهم تنها از درد بگویم. میخواهم با هم قول بدهیم تغییر کنیم. تهران میماند، تهران بزرگ، تهران قوی، تهرانی با امید و آینده. بگذار قدمهای کوچک امروزمان، چهرهات را پرنور و آسمانت را آبی کند. هر کس که عاشق توست، در حفاظت از هوایت سهیم است.
تهران عزیز، تو هنوز هم زیبایی، هنوز هم امید، هنوز هم امکان تغییر هستی.
بیا، با هم، هر کس در هر کجا، کار کوچکی برای پاکیزه کردن هوایت انجام دهیم.
من به تو قول میدهم: اگر همه با هم بخواهیم، هوایت راحتتر نفس خواهد کشید.
تهرانجان، زندگی ما در گرو سلامت توست.
بیا دوباره، با هم، هوایت را پاکیزه کنیم.