به گزارش شرق نگار، موسسه مطالعاتی عرب واشنگتن دی سی با انتشار یادداشتی ضمن اشاره به تبادل آتش میان حزب الله و اسرائیل و تشدید رویارویی میان دو طرف نوشت، «از اکتبر ۲۰۲۳، رویارویی دو بازیگر آغاز شد، ابتدا این رویاوریی به ده کیلومتری خط آبی محدود بود، اما به تدریج دامنهاش گسترش یافت. پویایی معادلات در ۱۷ سپتامبر زمانی که اسرائیل عملیات انفجار پیجرهای اعضای حزب الله را اجرایی کرد، تغییر پیدا کرد. اسرائیل پس از آن در ۲۷ سپتامبر دبیرکل حزب الله لبنان را ترور کرد و بدین طریق تنش میان طرفین به اوج رسید. در پاسخ، حزبالله حملات خود را تشدید کرد و شهرهایی مانند حیفا و عفولا و حتی حومه تل آویو را هدف موشک ها و پهپادهایش قرار داد. اسرائیل در ۳۰ سپتامبر از آغاز عملیات زمینی در جنوب لبنان خبر داد. حالا شاهد درگیری بالقوه گسترده و طولانی هستیم که پیامدهای خطرناکی برای خلیج فارس خواهد داشت.» این مرکز مطالعاتی در ادامه یادداشت خود به موضعگیری کشورهای حاشیه خلیج فارس در ارتباط با این وضعیت پرداخته و آورده است: «همه بازیگران منطقه در باب تداوم و تشدید درگیریها نگران هستند، بالاخص که ثبات اقتصادی این گروه از بازیگران منوط به صلح است. با این همه هر کدام از این کشورها موضعی متفاوت اتخاذ کردند، کویت، عمان حملات اسرائیل را محکوم کردند، قطر خواهان توقف رویاروییها شد و امارات و عربستان صرفا با مردم لبنان ابزار همدردی کردند.»
سیاست یک بام و دو هوای اعراب
موسسه مطالعاتی عرب واشنگتن دی سی در ادامه یادداشت خود ضمن اشاره به مواضع متفاوت اعضای شورای همکاری خلیج فارس مدعی است که «ریشه اختلافها باز میگردد به رویکرد این گروه از کشورها درباره حزبالله، بازیگری که از متحدان نزدیک ایران است. در سال ۲۰۱۶، شورای همکاری خلیج فارس رسما حزبالله را در فهرست سیاه قرار دارد، اما روابط هر یک از کشورهای خلیج فارس با این گروه متفاوت بوده و دورههایی از تنش و آرامش را تجربه کرده است. با این همه لازم به ذکر است که تنشزدایی با ایران لزوماً به بهبود روابط با حزبالله منجر نشده است.» به ادعای این موسسه مطالعاتی «تنش در روابط کویت با حزبالله به سال ۱۹۸۸ بازمیگردد، زمانی این کشور طی اتهامی ادعایی عماد مغنیه، رهبر نظامی حزبالله را مسئول ربودن هواپیمای کویت ایرویز و کشته شدن دو تن از مسافران کویتی قلمداد کرد. پس از درگیریهای وسیع در دهه ۱۹۸۰ بین دولت و یک گروه شیعه حامی ایران، جناحهای سیاسی شیعه و دولت کویت پس از تهاجم صدام حسین به کویت در سال ۱۹۹۰ سازش کردند. در سال ۲۰۰۸، دولت امیر شیخ صباح آل احمد و گروههای سیاسی شیعه اتحادی را تشکیل دادند که بر موضع بیطرفانه کویت در قبال حزبالله تاکید داشت. علیرغم مشارکت حزبالله در جنگ داخلی سوریه که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، کویت از اتخاذ موضع منفی در قبال این گروه به منظور حفظ ثبات با جناحهای سیاسی خود خودداری کرد. سیدحسن نصرالله در سخنرانی سال ۲۰۲۰ از امیر شیخ صباح تمجید کرد.
نوسانات روابط قطر با حزبالله
روابط قطر با حزبالله نوسانات قابل توجهی را تجره کرده است. اوج روابط دوحه با این حزب به سال ۲۰۰۶ بازمیگردد، زمانی که قطر از حزبالله در طول جنگ ژوئیه تا آگوست اسرائیل علیه لبنان حمایت کرد. شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر وقت، یک ماه پس از جنگ از لبنان دیدن کرد و کمکهایی را برای بازسازی بخشهایی از جنوب لبنان در اختیار بیروت قرار داد. قطر همچنین در میانجیگری توافق دوحه بین احزاب لبنانی رقیب پس از حوادث ۷ مه ۲۰۰۸، نقش کلیدی داشت؛ اما روابط دو بازیگر پس از سال ۲۰۱۱ به دلیل رویکرد متضادشان در مورد انقلاب سوریه تیره شد: قطر از مخالفان دولت سوریه حمایت کرد، در حالی که حزبالله در جبههای مقابل قرار داشت. در طول جنگ کنونی اسرائیل علیه غزه، روابط طرفین اندکی گرم شده است، به طوری که خبرگزاری الجزیره متعلق به قطر به شکلی برجسته اخبار مرتبط با حزبالله را پوشش میدهد. در مقابل، بحرین، عربستان سعودی و امارات همگی در قبال حزبالله موضعی خصمانه دارند. بحرین با اکثریت شهروندی شیعه، در میان کشورهای خلیج فارس از مخالفان سرسخت حزبالله است. بحرین حزبالله را یکی از حامیان اصلی جنبش اپوزیسیون تحت رهبری شیعه خود میداند و این گروه را به دامن زدن به ناآرامیها متهم کرده است. امارات متحده عربی نیز مدتهاست با حزبالله درگیر بوده و تعدادی از شیعیان لبنان را در مناسبتهای مختلف به عنوان بخشی از تدابیر امنیتی اخراج کرده و برخی دیگر را به اتهام همکاری با حزبالله بازداشت کرده است. یکی دیگر از منابع تنش، حمایت اولیه امارات از مخالفان سوری بود، اگرچه ابوظبی بعداً روابط خود را با دولت سوریه احیا کرد و از سال ۲۰۲۱ برای بازگرداندن دمشق به گروه اعراب خیز برداشت. حمایت حزبالله از حوثیها در طول جنگ یمن، درگیری که هم عربستان سعودی و هم امارات در آن غوطه ور بودند، تنش ها را بیشتر کرد.»
پشت پرده مخالفت خوانیهای پادشاهی با حزبالله
این موسسه در ادامه یادداشت خود آورده است: «عربستان سعودی نیز در مخالفت با حزبالله سابقهای طولانی دارد. ریاض همواره از منتقدان حزبالله لبنان، به ویژه نخست وزیر سابق رفیق حریری و سپس پسرش سعد حمایت کرده است. همچنین نسبت به عملیات فرامرزی حزبالله در سال ۲۰۰۶ برای دستگیری دو سرباز اسرائیلی که جرقه جنگ اسرائیل و حزبالله در آن بازه زمانی را زد، دیدگاه منفی داشت و اقدامات حزبالله را “غیر مسئولانه” خواند. آنها از ائتلاف ضد سوریه و ضد حزبالله در ۱۴ مارس برای کسب پیروزی در انتخابات ۲۰۰۹ لبنان حمایت کرد و حامی جناحهای مخالف سوری در جریان درگیری سوریه بود.» به ادای این موسسه مطالعاتی «عربستان سعودی حزبالله را به ارائه آموزش و پشتیبانی لجستیکی برای حملات متعدد حوثیها به پادشاهی پس از مداخله سال ۲۰۱۵ به رهبری عربستان در یمن متهم کرده است. علیرغم احیای روابط ایران و عربستان در سال ۲۰۲۳، موضع ریاض در قبال حزبالله بدون تغییر باقی مانده و تنشها همچنان ادامه دارد. در این میان یکی از یک اتفاقهای نادر، سفر وفیق صفا، رئیس واحد ارتباط و هماهنگی حزبالله به ابوظبی در ماه مارس ۲۰۲۴ برای گفتگو درباره آزادی زندانیان لبنانی در امارات بود. این دیدار پس از گفتگوهای قبلی در دمشق بین صفا و مشاور امنیت ملی امارات، تهنون بن زاید آل نهیان صورت گرفت. احیای روابط امارات با دمشق که در سال ۲۰۱۸ آغاز شد، چنین ارتباطاتی را امکان پذیر کرد، اگرچه مشخص نیست که آیا مذاکرات فراتر از موضوع بازداشت شدگان جریان داشته یا خیر. در می ۲۰۲۴، سفیر عربستان سعودی در لبنان در مراسم بزرگذاشت در سفارت ایران در بیروت برای رئیس جمهور فقید ابراهیم رئیسی با یکی از مقامات حزب الله صحبت کرد. اما این دیدار کوتاه و برنامه ریزی نشده بود و به این ترتیب نشانهای از بهبود قابل توجهی در روابط عربستان سعودی و حزب الله نبود. اگرچه امارات و عربستان سعودی اخیراً روابط خود را با تهران و دمشق تقویت کردهاند، اما این امر منجر به تغییر رویکرد آنها در قبال حزب الله نشده است. حملات تند رسانههای سعودی علیه این گروه لبنانی ادامه دارد و شدت لفاظیها نشانهای از کاهش تنشها را نشان نمیدهد. از همین رو به نظر میرسد که کشورهای حاشیه خلیج فارس به واسطه همین اختلاف ها نسبت به تشدید تنشها در ارتباط با حزبالله بیتفاوت بودهاند.» به ادعای عرب واشنگتن دی سی، «ممکن است تشدید تنشها با اسرائیل فرصتی است برای تضعیف حزبالله که تهدیدی بزرگ برای منافع این گروه از بازیگران است. به ادعای آنها شاید کاهش قدرت حزب الله زمینهساز کاهش نفوذ ایران به عنوان قدرت منطقهای شود.
حمله موشکی و ترسیم قدرت بازدارندگی ایران
در عین حال، حمله موشکی اول اکتبر ایران به اسرائیل ضمن ترسیم قدرت بازدارندگی ایران موجب شد تا منطقه در آستانه رویارویی تمام عیار قرار بگیرد. این موضوع باعث شده است که کشورهای خلیج فارس به طور فزایندهای در مورد چگونگی توسعه درگیری و تأثیرگذاری بر امنیتشان نگران باشند. چشمانداز درگیری گستردهتر میان ایران، متحدانش و اسرائیل کشورهای حاشیه خلیج فارس را درباره پیامدهای اقتصادی و امنیتی این رویارویی هراسان کرده است.» به ادعای این موسسه مطالعاتی «خطر حملات ایران به تأسیسات نفتی مهم خلیج فارس همچنان بالاست. بالاخص آن که ریاض حملات سال ۲۰۱۹ به آرامکو را تجربه کرده است. علاوه بر این، تشدید تنشها تهدیدی برای تضعیف پروژههای تنوع اقتصادی خلیجفارس با هدف کاهش وابستگی به نفت است، زیرا سرمایهگذاران خارجی احتمالاً از منطقهای که درگیر درگیری است دوری میکنند. عربستان سعودی به ویژه با رکودی سرمایه گذاری خارجی مواجه است و به دنبال افزایش این جریانها برای حمایت از پروژههای جاه طلبانه خود است. گسترش درگیری تنها این چالشها را تشدید میکند. در شرایط کنونی بسیاری از بازیگران عرب حاشیه خلیج فارس از رویارویی ایران میان ایران و اسرائیل در هراس هستند بالاخص آن که ممکن است پای ایالات متحده به جنگ کشیده شود. چنین تنشی میتواند برای منطقه پیامدهای امنیتی و اقتصادی به همراه داشته باشد. به بیانی دیگر درست است که کشورهای حاشیه خلیج فارس نسبت به حزبالله مواضع متفاوتی دارند اما همگی بر یک اصل اتفاق نظر دارند و آن کاهش تنش یا جلوگیری از درگیری در جنگ است. در همین راستا، نشست ۳ اکتبر بین وزرای شورای همکاری خلیج فارس و ایران در دوحه تلاشی آشکار برای ایجاد آرامش بود. به گزارش رویترز، کشورهای حاشیه خلیج فارس که به دلیل نگرانیهای در مورد تهدیدات احتمالی علیه تأسیسات نفتی خلیج فارس در صورت تشدید درگیریها، هدایت میشوند، از این نشست برای اطمینان دادن به ایران در مورد موضع بیطرف خود در قبال درگیری تهران و تل آویو استفاده کردند. کشورهای خلیج فارس همچنین سعی کردهاند از خارج شدن منازعه از کنترل جلوگیری کنند. به عنوان مثال، قطر تلاش کرده تا با همکاری ایالات متحده و مصر، پایان جنگ غزه را میانجیگری کند، اگرچه این تلاشها هنوز به نتیجه نرسیده است. عربستان سعودی نیز چند ماه پیش با ایران تماس گرفت و سرمایهگذاری در داخل ایران را به نشانه حسن نیت خود پیشنهاد کند. در حالی که امارات و بحرین به توافقات عادی سازی خود با اسرائیل متعهد باقی ماندهاند، تلاشها برای عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل به دلیل جنگ غزه با شکست مواجه شده است. با گسترش درگیری، چشم انداز معاملات صلح با اسرائیل به طور فزایندهای دور و پیچیده به نظر میرسد. عربستان سعودی مشتاق به دست آوردن یک توافق دفاعی با ایالات متحده به عنوان بخشی از توافق با اسرائیل بوده و این گزاره به علاقه این کشور برای عادی سازی بدون توجه به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا دامن زده است. اما دستیابی به این امر به حل و فصل مناقشه کنونی بستگی دارد که امکان ایجاد شرایط مساعد برای عادی سازی، احتمالاً از طریق آتش بس طولانی اسرائیل و حماس را فراهم کند. تحقق چنین سناریویی به زودی دور از ذهن است.»
منبع: اقتصادنیوز