اگر یک فیلم سینمایی و داستان آن را به یک «مقاله» تشبیه کنیم، هر پلان یا نما کاربرد یک «کلمه» را در این متن خواهد داشت. با اتصال پلانها (کلمات)، یک صحنه (پاراگراف) و از توالی صحنهها، سکانس (فصل یا بخش) ایجاد خواهد شد. با توجه به این توالی، میتوان به اهمیت هر یک از این عناصر پی برد. نوع و اندازه یک نما بهخودیخود دربرگیرنده کارکردی دراماتیک و مفهومی خاص میباشد. درنتیجه اهمیت انتخاب جزئیات یک پلان توسط کارگردان مشهود است. در این مطلب به نماهایی اشاره خواهیم کرد که در هنر سینما متداولتر میباشند.
۱- اکستریم لانگ شات / نمای بسیار دور یا نمای کلی / Extreme Long Shot (E.L.S)
این نوع پلان، دورترین نمایی است که از موضوع مذکور میتوان گرفت. این نما شامل چشمانداز وسیعی از محوطه موردنظر به بیننده ارائه میکند و موارد کاربرد بسیاری دارد. یکی از کاربردهای این نوع از نما، نشان دادن مکان و فضای کلی است که تأثیر بسزایی در فضاسازی اثر خواهد داشت. تصویر زیر، نمای اکستریم لانگ شاتی از فیلم «تعصب» ساخته «دیوید وارک گریفیث» بوده و دکور شهر بابل در این فیلم را نشان میدهد. این دکور به روایتی، دقیقترین دکوری است که تاکنون در تاریخ سینمای آمریکا برپا شده است.
یکی دیگر از کاربردهای این نما، عظمت دادن به یک مکان و به رخ کشیدن شکوه آن است (این کاربرد بهنوعی در تصویر قبل نیز دیده میشود). کاربرد دیگر این نما را میتوان در فیلمهای ژانر وسترن دید. کارگردان با این امر تکنیکال، ابهت دشتهای وسیع آن دوران را نیز به نمایش میگذارد که عامل بسیار کمک کنندهای در پیشبرد فضاسازی فیلم است، البته قابلذکر است که در همین ژانر وسترن نیز، و بهطورکلی در یک فیلم سینمایی، گاهی جهت نمایش انزوای قهرمان داستان از محیط اطرافش از این نما استفاده میشود که این نوع پلان به «نمای محل» (لوکیشن شات) نیز معروف است. گاهی نیز کارگردان جهت نشان دادن صلابت جمعیت یک ارتش یا یک گروه از انسانها از این نما استفاده میکند. «آیزنشتاین» و «گریفیث»، دو تن از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما، جهت نمایش انبوه جمعیت، از این نما بسیار بهره بردهاند.
۲- لانگ شات / نمای دور یا نمای عمومی / Long shot (L.S)
نحوه استفاده از این نما شباهت بسیاری به «اکستریم لانگ شات» دارد اما تفاوت بنیادین آن، این است که در لانگ شات، نسبت به اکستریم لانگ شات، تأکید بیشتری روی انسان و کنش وی با محیط گذاشته میشود. هر وقت نمای لانگ بعد از چند نمای نزدیک به کار گرفته میشود، میتواند حس فاصلهگیری از کنش را القا کرده و در پایان سکانس نیز میتواند به مفهوم کاهش تنش باشد. نمونه درخشان این امر را میتوان در فیلم «شمال از شمال غربی» ساخته کارگردان بزرگ سینما «آلفرد هیچکاک» دید، با این تفاوت که این بار شاهد نمای لانگ پیش از نماهای نزدیکتر هستیم که در فضای دراماتیک اثر، نمایانگر «آرامش پیش از طوفان» است و پس از آن سکانس بهیادماندنی این فیلم را شاهد خواهیم بود. همچنین لازم به ذکر است که استفاده از این نما، نسبت به «اکستریم لانگ شات»، برای شروع فیلم متداولتر است.
۳- فول شات / پلان تمام قد / Full shot (F.S)
از این نما، بهطور خاص، جهت نشان دادن قد کامل پرسوناژ، یک نفر یا بیشتر، استفاده میشود. نمونه این نما را میتوان در فیلم «ایوان مخوف» ساخته «سرگئی آیزنشتاین» مشاهده کرد.
۴- مدیوم شات / نمای متوسط / Medium Shot (M.S)
در این نما، پرسوناژ (شخصیت یا درواقع همان بازیگر) از کمر به بالا (از نیمتنه به بالا) در کادر جای میگیرد و تمرکز دوربین بیش از نماهای گذشته معطوف به کاراکتر میشود، و بیشتر از فضاسازی شاهد شخصیتپردازی خواهیم بود،البته همزمان با نشان دادن محیط. این نما را حدفاصل نمای لانگ و نمای نزدیک (کلوز آپ) میدانند لذا در اکثر مواقع به همراه این نما شاهد نماهای نزدیک هستیم تا بدین واسطه، جزئیات بیشتری به مخاطب نشان داده شود. با توجه به نکته ذکرشده، استفاده از این نما جهت تدوین نمای «لانگ شات» یا «فول شات» به «کلوز آپ» بسیار مطلوب و متداول است.
۵- نی شات / پلان از زانو، پلان آمریکایی، پلان هالیوودی / Knee Shot (K.S)
در این نما شاهد کادری از بالای سر تا بالای زانوی کاراکتر هستیم. این نما از نماهای معروف سینمای کلاسیک و ژانر وسترن است. این نوع نما جزو دسته نماهای متوسط (مدیوم شات) بوده و گاها به آن نمای «دور متوسط» یا مدیوم لانگ نیز گفته میشود. همانطور که گفته شد نمونه بارز این نما را میتوان در فیلمهای ژانر وسترن دید، بهطور مثال نی شات معروف از «کلینت ایستوود» در فیلم «خوب، بد، زشت» ساخته «سرجیو لئونه».
نویسنده: کمال حسینی
منبع: سلامسینما