2

فیلم کوتاه، کودکی که در ازدحام سینمای بلند، گم شد

  • کد خبر : 16805
  • ۱۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۹:۵۶
فیلم کوتاه، کودکی که در ازدحام سینمای بلند، گم شد

کمال حسینی_ در گوشه‌های خاموش این سرزمین، هنوز دوربین‌هایی روشن می‌شوند؛ دوربین‌هایی کوچک، اما با رؤیاهایی به وسعت پرده‌های نقره‌ای. جوانانی که در اتاق‌های اجاره‌ای، با نور چراغ مطالعه و صدای ته‌مانده‌ی امید، فیلمنامه می‌نویسند. هر جمله‌شان شبیه فریادی‌ست که در بطری می‌گذارند و به دریای سانسور و بی‌پولی می‌سپارند، شاید روزی به ساحلی برسد […]

کمال حسینی_ در گوشه‌های خاموش این سرزمین، هنوز دوربین‌هایی روشن می‌شوند؛ دوربین‌هایی کوچک، اما با رؤیاهایی به وسعت پرده‌های نقره‌ای. جوانانی که در اتاق‌های اجاره‌ای، با نور چراغ مطالعه و صدای ته‌مانده‌ی امید، فیلمنامه می‌نویسند.

هر جمله‌شان شبیه فریادی‌ست که در بطری می‌گذارند و به دریای سانسور و بی‌پولی می‌سپارند، شاید روزی به ساحلی برسد که گوش شنوایی دارد.

فیلم کوتاه، فرزند فراموش‌شده‌ی سینما

فیلم کوتاه، همیشه فرزند فراموش‌شده‌ی سینمای ایران بوده است. در حالی‌که بودجه‌های کلان برای آثار بی‌رمق صرف می‌شود، استعدادهای واقعی در کوچه‌های تنگِ نبودِ امکانات نفس می‌کشند.

انگار که نظام تولید، آسمانی باشد که فقط برای پرندگان پیر اجازه پرواز دارد، نه برای جوجه‌هایی که تازه می‌خواهند بال بزنند.

با این حال، تناقضی تلخ در میان است؛ جذب سرمایه برای فیلم کوتاه، به‌ظاهر ساده‌تر است، چرا که هزینه‌ها کمترند. اما این سادگی، بیشتر شبیه سرابی‌ست که در بیابان بی‌اعتمادی دیده می‌شود.

سرمایه‌گذاران خصوصی اغلب از ترس تیغ سانسور و مجوزها پا پس می‌کشند، و نهادهای رسمی، بودجه را به نام حمایت تقسیم می‌کنند اما در عمل درِ اتاقشان به روی فیلم‌سازان تازه‌نفس بسته است.

سانسور نیز همچون سایه‌ای بر سر این مسیر افتاده است؛ سایه‌ای که نه خنکی دارد و نه پناه. فیلمنامه‌های خوب، اغلب پیش از تولد خفه می‌شوند.

ایده‌هایی که می‌توانستند در جشنواره‌های جهانی بدرخشند، در پیچ‌وخم مجوزها و به دلیل عدم بودجه مالی مناسب گم می‌شوند. گویی هر کلمه‌ای که رنگ هنر بگیرد، باید این مسیر دشوار تولید را به جان بخرد.

اما با همه‌ی این‌ها، هنوز در زیرزمین‌ها، در خانه‌های کوچک و در دل شب، گروه‌هایی از فیلمسازان جوان، دوربین‌های دست‌دوم خود را آماده می‌کنند.

آنها از هیچ، جهان می‌سازند. از نور یک لامپ، ماه می‌سازند. از صدای همسایه، موسیقی متن. آنها یاد گرفته‌اند که اگر آسمان‌شان سقف کوتاهی دارد، افق‌شان را خودشان نقاشی کنند.

فیلم کوتاه در ایران شبیه نهالی است که در خاکی خشک کاشته شده، اما هنوز سبز است. چون ریشه‌هایش در رؤیای نسلی است که باور دارد سینما نه در بودجه خلاصه می‌شود و نه در مجوز؛ بلکه در جسارتِ نگاه و صداقتِ بیان.

شاید روزی این نهال‌ها، جنگلی شوند؛ جنگلی از تصویر و صدا، که در آن هر برگ، داستانی است از رهایی.

لینک کوتاه : http://sharghnegar.ir/?p=16805

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.