سیاست های کلان در شهر مردم محور، شامل قواعدی است که از سوی برنامهریزان برای ایجاد و تغییر در وضع موجود و دستیابی به اهداف مطلوب، تدوین و به اجرا در میآید.
اگر برشی در سیستم نظام مدیریت شهری بزنیم امروز فاصله بین مردم و مدیران شهر را کاملا احساس می کنیم و این یعنی شهر راه خود و مردم راه خود را می روند.
اگر قرار است شهر را با مردم، علمی، شاداب و ارزان اداره کنیم با چهار عامل در اجرای سیاستهای کلان شهر مواجهایم: ۱-عوامل زمینه ای، ۲-ساختاری، ۳-کارکردی ۴-رفتاری.
از منظر عوامل زمینهای برای اجرایی شدن سیاستهای شهر مردم محور، لازم است بسترها و زمینههایی وجود داشته تا خط مشیها بتوانند در مرحله عمل با موفقیت به اجرا درآیند.
اولین عامل زمینه ای لازم برای اجرای موفق سیاست های چنین شهری، اولویت قرار گرفتن مردم به معنای واقعی، نزد مدیران شهری است. مردم از زینتالمجالس بودن خارج شوند و در ابتدا باور و مفاهمه اولویت دار شدن شهر مردم محور و تعامل محور، نزد مدیران اجرایی لحاظ گردد.
دومین بستر برای اجرایی شدن شهر مردم محور آنست که صاحب نظران و متخصصین شهری در این امر به نظریه ای منسجم و بومی در باب موضوعات مختلف آن دست یابند.
عامل زمینه ای سوم برای اجرای موفق سیاست های شهر مردم محور، تدوین علمی خط مشی هاست. باید گفت که چنین سیاست هایی در صورتی در مرحله اجرا با موفقیت مواجه خواهد شد که اولا به گونه ای علمی و مبتنی بر مسئله شناسی، نیازسنجی و محیط سنجی تدوین و دوم شکل گیری آنها از رهگذر تعامل و تضارب آرای لایه های مختلف سیاست گذاری و اجرا، صورت پذیرفته باشد. به تعبیری تمامی کنشهای شهر یک “پیوست مردمی” پیدا نمایند.
زمینه چهارم؛ تربیت نیروی انسانی مورد نیاز است زیرا این انسان ها هستند که باید خط مشی ها شهرمردممحور را اجرایی کنند.
دسته دوم، عوامل ساختاری است که به سیستم و ساختار سازمانی برمی گردد.
اولین عامل ساختاری تأثیرگذار بر اجرای سیاست های چنین شهرهایی، انسجام نظام سیاست گذاری شهر در باور و تعامل با مردم است.
عامل ساختاری دوم، خارج کردن خدمت برای مردم از سیاست زدگی و ملاحظات سیاسی کوتاه مدت می باشد.
عامل سوم ساختاری، تبدیل شدن تمامی اجزاء و جوارح ساختار مدیریتی، به ساختاری با افق بلندمدت، با ثبات و همراه با به حداقل رسیدن تغییرات مدیریتی در عرصهی مدیریت جهادی و عالمانه خواهد بود.
عامل چهارم ساختاری، باز آفرینی اداری و فرایندهای نظام اجرایی مبنی بر خدمت روان، هوشمند و ساده به مردم است. در حال حاضر ساختار اداری، به دلیل مشکلات موجود در آن نیازمند یک بازآفرینی و ارتقاء اساسی است تا بتواند به محمل مناسب و کارآمدی برای اجرای خط مشی های شهر مردم محور تبدیل شود و به عنوان پنجمین عامل از عوامل ساختاری در چنین شهری، باید به لزوم ارزیابی و رصد مستمر ساختار اشاره کرد.
دسته سوم عوامل کارکردی است؛ یعنی تمامی رخدادهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و خدماتی و … در شهر مردم محور، نه تنها کارکردهای یکدیگر را خنثی نخواهند کرد، بلکه بین آنها هم افزایی به وجود آورده و در خدمتِ برداشتن بار از شانه ی مردم می باشند، تا با تقویت یکدیگر، منجر به تعالی شهر گردند. عامل دوم، توازن و هم افزایی کارکردی بین نهادهای مختلف شهر مردم باور است.
دسته چهارم عوامل رفتاری است که با تغییر در ذائقه مردم، ایشان را همراه و همیار با نظام مدیریت شهری کرده و از منظر مطالبه گری، مردم را برای پیشرفت شهری آباد و معنوی همراه خواهد نمود.