9

فیلم کوتاه چیست؟

  • کد خبر : 5416
  • ۰۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۲۸
فیلم کوتاه چیست؟

شرق‌نگار: تعریف فیلم کوتاه در مرحله اول نیازمند شناخت و بررسی جوانب مختلف ساختاری‏و در مرحله بعدی تعیین جایگاهی اجتماعی‏ است. این نوشته تلاش دارد از ابهام‌های‏ موجود در تعاریف فیلمسازان ونظریه‏ پردازان فیلم کوتاه دوری گزیده و براساس واقعیت های گریزناپذیر موجود، نگاهی واقع‏گرا به فیلم کوتاه داشته باشد. شاید بتوان این مقاله را […]

شرق‌نگار:

تعریف فیلم کوتاه در مرحله اول نیازمند شناخت و بررسی جوانب مختلف ساختاری‏و در مرحله بعدی تعیین جایگاهی اجتماعی‏ است. این نوشته تلاش دارد از ابهام‌های‏ موجود در تعاریف فیلمسازان ونظریه‏ پردازان فیلم کوتاه دوری گزیده و براساس واقعیت های گریزناپذیر موجود، نگاهی واقع‏گرا به فیلم کوتاه داشته باشد.

شاید بتوان این مقاله را آسیب ‏شناسی فیلم‏ کوتاه تلقی کرد چرا که از نظر نگارنده، فیلم‏ کوتاه دچار بیماری‌های کشنده متعددی است‏ که شناخت آنها برای نجات آن حیاتی به ‏نظر می‏رسد.
لحن بدبینانه این نوشته تنها از سر دلسوزی است وگرنه نگارنده به عنوان یک ‏فیلمساز کوتاه هیچ دشمنی‏ ای با این نوع‏ هنر(؟)نداشته و ندارد.
● فیلم کوتاه از چند جنبه قابل بررسی‏ است:
۱) زمان:
فیلم کوتاه با توجه به عنوان آن فیلمی‏ است دارای طول زمانی کوتاه، و از این منظر وجه افتراق آن با فیلمهای بلند و نیمه ‏بلند آشکار می‏شود. می‏توان طول زمانی آن را از چند ثانیه تا سی دقیقه در نظر گرفت اما مشکل می ‏توان فیلم کوتاه سی‏ دقیقه‏ ای را متصور شد چرا که اکثریت قریب به اتفاق‏ فیلمهای کوتاه تولید شده طول زمانی بسیار کمی (حداکثر پانزده دقیقه) را دارند. این‏ تفکر حداقلی که معلوم نیست از کجا به ذهن ‏فیلمسازان رخنه کرده است سبب مشکلات ‏بسیاری است که در بررسی جنبه‏ های دیگر به آن خواهیم پرداخت.
۲) عوامل:
آنچه در رابطه با عوامل فیلم کوتاه به‏ ذهن می‏ آید یک دستگاه دوربین به همراه ‏عده معدودی عوامل است که این عوامل در اکثر موارد صفت تازه‏ کار را یدک می‏ کشند. واقعیت آن است که فیلم کوتاه مختص‏ کسانی است که در ابتدای راه سینما هستند و این خود بدان معنی است که فیلم کوتاه‏ پلکانی برای صعود به عرصه فیلمسازی ‏بلند و حرفه‏ ای است.

هر چند فیلمسازان و نظریه ‏پردازان فیلم کوتاه بشدت این مسئله ‏را رد می‏کنند اما تناقضات موجود میان‏ ادعاهای آنان و واقعیت های موجود، قویاً نشانگر این موضوع است. کوچ فیلمسازان‏ موفق فیلم کوتاه به عرصه فیلم حرفه ‏ای، کوچی که همیشه بی‏ بازگشت بوده است‏ مؤید این نظر است.

دلایل این امر را در جای دیگر این مقاله عنوان خواهم کرد.
در عنوان بندی اغلب فیلم های کوتاه، فیلمنامه ‏نویسی، کارگردانی، تدوین و گاه ‏حتی فیلمبرداری بر عهده یک نفر قرار گرفته است. این امر نشانگر آن است که‏ ظاهراً بحث تخصص در یکی از رشته ‏ها در عرصه فیلم کوتاه کلاً مردود شناخته شده‏است. اغلب ما فیلمسازان به دلایلی که در پی‏ خواهد آمد، علاقه داریم تمام کارهای فنی و غیرفنی فیلم را خودمان انجام دهیم.
یکی ازدلایل این مسئله درک سطحی و غلط ما ازتئوری مؤلف است که ما را وامی‏دارد تمام‏کارهای یک فیلم را از فیلمنامه گرفته تا تدوین، خودمان بر عهده بگیریم و به این‏طریق احساس کنیم که فیلم تولید شده دقیقاً متعلق به شخص ماست.
در حالی که هیچ ‏یک از نظریه‏ پردازان و فیلمسازان تئوری‏ مولف چنین ادعایی نداشته ‏اند. دلیل دیگر عدم وجود عوامل متخصص در رشته ‏ای‏ خاص است. وقتی من به عنوان کارگردان به‏این مسئله فکر می‏کنم که فلان کسی که‏ تدوین می‏کند تخصصش در حد من و در خوش‏بینانه ‏ترین حالت کمی بیشتر از من‏است. به این نتیجه می‏رسم که خود م‏شخصاً این کار را بر عهده بگیرم.
از سوی ‏دیگر، در عرصه فیلم کوتاه کسی بیشترین ‏اهمیت را دارد (شاید بهتر باشد که جمله‏ام‏را تصحیح کنم: تنها کسی که اهمیت را دارد)کارگردان است و دیگران از فیلمنامه‏نویس‏گرفته تا صدابردار و… نقش سیاهی لشکررا دارند.
همین امر سبب می‏شود که تعداد کارگردانان فیلم کوتاه به گونه‏ ای غیرقابل‏ باور بیشتر از عوامل دیگر باشد و واقعاً کدام یک از ما می‏توانیم مثلاً تدوینگر فیلم‏کوتاهی را نام ببریم که کارش فقط و فقط تدوین باشد. عملکرد مسئولین امر نیز مزید بر علت است.
در جشنواره انجمن سینمای‏جوان به غیر از کارگردان دیگر عوامل‏ فیلمها هیچ جایزه ‏ای دریافت نمی‏کنند چراکه اساساً جایزه ‏ای برای آنها در نظر گرفته‏ نشده است و یا در همین جشنواره تازه ‏تأسیس «سونی»، که شعار آن خود بخوبی‏ نشانگر نحوه تفکر برگزارکنندگان آن است: بهترین کارگردان شایسته دریافت جایزه‏است.

یعنی در یک فیلم کوتاه شاید تدوین‏خوب نظر ما را جلب کند اما تدوینگر به‏چشم نمی‏آید، شاید فیلمبرداری یک فیلم‏چشم ما را بنوازد اما شخص فیلم بردار هرگز دیده نمی‏شود. پی‏آمد این امر هجوم‏ همه به سمت کارگردانی است و پی‏آمد آن‏ هم ضعف چشمگیر فیلمنامه، تدوین،فیلمبرداری و در نهایت هم خود کارگردانی ‏است.

واقعاً اگر از منظر عوامل به فیلم کوتاه‏نگاهی بکنیم به چه نتیجه‏ای می‏رسیم؟ فیلم‏کوتاه یعنی یک دوربین و یک عده آدم که‏تعدادشان هر چقدر کمتر باشد بهتر است،فیلم کوتاه یعنی جلوه‏های ویژه صفر،جلوه ‏های کامپیوتری صفر، فیلم کوتاه یعنی‏ قهر با تکنولوژی، فیلم کوتاه یعنی چند نفرآدم که هر چقدر تعدادشان کمتر باشد بهتراست.
۳) مخاطب:
فیلم کوتاه به جز ما (دست‏اندرکاران‏فیلم کوتاه) مخاطب دیگری ندارد. منظور م‏ا از مخاطب انبوه آدمهایی است متعلق به‏ سنین و طبقات مختلف.
مخاطب از فیلم کوتاه گریزان است. چرا؟چون فیلم کوتاه فاقد یکی از عناصر ذاتی‏ هنر است. مخاطب به چه چیزی احتیاج دارد تا فیلمی را تحمل کند؟ لذت، و این دقیقاً آن‏چیزی است که فیلم کوتاه از یاد برده است.
داستان و شخصیت عناصری هستند که ‏مخاطب را جذب می‏کنند.
داستان یعنی آن‏چیزی که یقه تماشاگر را بگیرد و روی‏ صندلی بنشاند و شخصیت همان کسی‏ است که تماشاگر با او همذات‏ پنداری‏ می‏کند. با او می‏خندد، گریه می‏کند. عصبانی می‏شود و…. و این دو عنصر(داستان و شخصیت) در فیلم کوتاه یافت‏ نمی‏شوند و به همین خاطر فیلم کوتاه از نظر مخاطب عام یعنی هیچ. یعنی عرصه ‏ای ‏که عده ‏ای تفکرات کلی و کلیشه ‏ای و اغلب‏ مبهم خود را به ناشیانه ‏ترین وجه ارائه ‏می‏دهند.

فیلم کوتاه نوعی اندیشه‏ نگاری‏ ابتدایی است. کدام فیلم کوتاهی خنده بر لب‏ما آورده است؟ کدام فیلم کوتاهی غمگینمان‏ کرده یا به هیجانمان آورده است؟ عاشق‏ کدام شخصیت فیلم کوتاه شده‏‌ایم و با کدامشان همذات‏‌پنداری کرده‏‌ایم و از کدامشان متنفر شده ‏ایم.

وقتی داستان و شخصیت نداشته باشیم باید قید مخاطب رابزنیم. و وقتی مخاطب نداشته باشیم انگارکه فیلمی نساخته‏ایم. چون فیلمی که دیده‏نشود انگار که اصلاً وجود ندارد، چون هنربدون مخاطب یعنی هیچ.
۴) محتوا:
فیلمهای تولید شده را نگاه کنیم. چه‏ می‏بینیم؟ فکر، پیام، شعار و انتزاع. اینها آن‏چیزهایی هستند که فیلم کوتاه را اشباع‏کرده‏اند. تشبیه‏ها و استعاره‏های مغلق ومغلط، فضای فیلم کوتاه را مسموم کرده ‏اند.گاهی حتی خودمان نیز از ابهام ‏استعاره ‏هایمان سرگیجه می‏گیریم. ایجاز ما گاه به حدی می‏رسد که دیگر چیزی برای‏ دیدن نمی‏ ماند.
فیلم کوتاه عاری از احساس است چرا که ‏ما فکر می‏کنیم همین که نشان دهیم پدر کسی مرده، کار تمام است و نمی‏دانیم که ‏انتقال احساس یکی از بنیانی ‏ترین وظایف ‏هنر است.
در فیلم کوتاه از گرمای احساس خبری‏نیست ما فضای فیلم کوتاه صد درجه زیرصفر است.
محتوای فیلم کوتاه تنها اندیشه‏ های‏ ابتدایی ماست و معلوم نیست ما که به‏ قتضای سنمان، در ابتدای راهیم چگونه‏ می‏خواهیم انتهای راه را به دیگران نشان‏ بدهیم. می‏خواهیم در عرض پنج دقیقه جهان‏ و بشریت را نجات دهیم، غافل از اینکه کسی‏ که باید نجات یابد خود ما هستیم که در دام‏ کوته ‏فکری و خود بزرگ‏بینی گرفتار شده ‏ایم.
۵) سرمایه:
فیلم کوتاه یعنی اینکه از هیچ فیلم ‏بسازیم. عوامل و بازیگران را از میان ‏دوست و آشنا انتخاب کنیم. لوکیشن ها رامحدود به چهار دیواری خانه خودمان یا همسایه ‏مان بکنیم، مواد خام را به حداقل ‏برسانیم و زمان را در محدوده یک الی سه‏ روز متوقف سازیم.

فیلم کوتاه یعنی اینکه باجیب خالی فیلم بسازیم. چرا؟ چون فیلم‏کوتاه سرمایه برگشتی ندارد، چون فیلم‏کوتاه حرفه ما نیست، تفننی است که هر چه‏کم هزینه‏تر باشد، بهتر است.
۶) موقعیت اجتماعی:
فیلمسازان فیلم کوتاه دارای هیچ‏گونه ‏موقعیت و اعتبار اجتماعی نیستند. یک ‏فیلمساز موفق فیلم کوتاه معنایی ندارد. واقعاً چه تفاوتی وجود دارد بین یک ‏فیلمساز خوب فیلم کوتاه و یک فیلمساز بدفیلم کوتاه؟ فیلمساز خوبی به کجا می‏رسدکه فیلمساز بد هم بخواهد خودش را به آنجا بکشاند؟ ترقی و پیشرفت در فیلم کوتاه‏ مسئله ‏ای کاملاً ذهنی است چرا که باید پلکانی برای صعود وجود داشته باشد وگرنه پیشرفت معنیش را از دست می‏دهد.

جشنواره هرگز کافی نیست چرا که یک‏ هنرمند جایزه خودش را از اجتماع بگیرد وگرنه یک چک یک میلیونی و یک تندیس و تشویق های دویست، سیصد آدم تنها غرور کاذب را در پی دارند و روح هنرمند را سیراب نمی‏کنند.
به همین دلیل است که تا تقی به توقی‏ می ‏خورد و کوره راهی باز می‏شود،فیلمساز فیلم کوتاه به سر خود را به وادی‏فیلم بلند پرتاب می‏ کند تا با مخاطب واقعی‏ روبرو شود.
… در نتیجه فیلم کوتاه هیچ تعریفی رابرنمی‏تابد.

فیلم کوتاه شیر بی‏ یال و دم است ‏که توجیه هستی‏ شناختی ندارد. آش ‏شله‏ قلمکاری است که ظاهراً فقط و فقط به ‏مذاق سازندگانش خوش می‏ آید و با این‏ اوصاف فیلم کوتاه به جایی نخواهد رسید.
اما معتقدم که می‏توان از این وضع ‏اسفناک رهایی یافت. آشتی با مخاطب‏عام تنها راه نجات است و برای رسیدن به‏این مقصود فیلم کوتاه باید در ماهیت خوددست به تغییراتی بزند.
تماشاگر و مخاطب عام اگر از پول و وقت خود هزینه می‏کند، در عوض خواستار لذت و خوش گذرانی است و لذت نتیجه ‏استفاده از داستان و شخصیت.
اگر بتوانیم مخاطب عام را جذب کنیم، اکران موفقی خواهیم داشت، اکران موفق ‏علاوه بر ارضای روح هنرمند برگشت ‏سرمایه را در پی دارد و برگشت سرمایه به ‏معنی امکان سرمایه ‏گذاری است. با ورود سرمایه راه برای فعالیت افراد متخصص ‏باز می‏ شود که پی آمد آن نیز افزایش سطح‏ کیفی فیلم ها خواهد بود که این خود اکران‏ موفقی را بیشتر از پیش تضمین خواهد کرد.
فیلم کوتاه می‏ تواند همچون داستان‏ کوتاه و ویدئو کلیپ ها جایی برای خود در دل ‏مخاطب عام باز کند به شرط آنکه در وهله ‏اول مخاطب عام را هدف بگیرد و در مرحله‏ بعد دل مشغول مخاطب خاص نیز باشد.
این راهی است پر از سنگلاخ اما قطعاً پیمودنی است.

 

نویسنده: کمال حسینی

منبع: ویستا

لینک کوتاه : http://sharghnegar.ir/?p=5416

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.