کمال حسینی_ بازار اوراق بهادار ایران، همانند دریایی کمعمق که زیر موجهای بلند شاخصها پنهان مانده، هم فرصتها را در خود دارد و هم تنگنای نادیدهها را. در سالهای اخیر، تمرکز بر نمادها و شاخصهای رنگارنگ موجب شده برخی آسیبهای زیرپوستی کمتر دیده شوند؛ آسیبهایی که میتوانند ریشه اعتماد را در خاک سرمایه بکَنند.
یکی از این نقاط پنهان، تمرکز مالکیت و ضعف حاکمیت شرکتی است. طبق پژوهشی که ۱۲۰ شرکت بورسی در بازه زمانی ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۱ را بررسی کرده، تمرکز بالای سهام در دستان تعداد معدودی از سهامداران عمده، کیفیت سازوکار حاکمیت شرکتی را کاهش داده است.
بنابراین سرمایهگذار خرد، گاه در میان باغی از ارقام زیبا، بهتنهایی با سایههای پشت صحنه روبهروست.
عامل دوم، تأثیر نوسانات اقتصاد کلان بر بازده واقعی بازار است. بر اساس مطالعهای، سیاست پولی انبساطی در دورههای نزولی بازار بورس ایران اثر معنیدار مثبت داشته، اما در دورههای صعودی این ارتباط ضعیفتر بوده است.
این یعنی سرمایهگذاری که فقط روی صعود شاخص حساب میکند، مانند قایقی است که بدون بررسی عمق آب به دل موج میزند.
همچنین، نسبت اوراق بهادار و معاملات مربوط به آن در بازار ایران، فرصتی برای تنوعبخشی سرمایهگذاری است، اما بخش بزرگی از سرمایهها هنوز در سهمهای سهامی گرفتار شدهاند. مطالعهای درباره پیشبینی رشد تولید ناخالص داخلی از طریق بازده اوراق نشان داده است که این ابزارها میتوانند نقش راهنما داشته باشند اما کمتر مورد استفاده عمومی قرار گرفتهاند.
از منظر سرمایهگذاری، چند راهبرد میتواند موثر باشد: نخست، تنوعبخشی واقعی؛ یعنی ترکیب سهام با اوراق با درآمد ثابت و ابزارهایی که کمتر وابسته به روند شاخص هستند. دوم، استفاده از دادهها و تحلیل بنیادی؛ تحلیلها نشان دادهاند که بسیاری از سهام با بنیاد ضعیف، تنها با موج بازار رشد میکنند و در صورت معکوس شدن روند، سقوط همراهشان است. سوم، نگاه بلندمدت به سرمایهگذاری؛ همانگونه که دانهای در خاک میکارد و انتظار میکشد تا ریشه بزند، سرمایهگذار باید زمان کافی را برای نمایاندن نتیجه بدهد، نه بازی در موج کوتاهمدت.
اگر بازار سرمایه ایران خواهان آفتابی پایدار است، باید علاوه بر نور شاخصهای نمایشی، به خاک اعتماد، ریشهسازی تحلیل و زیرساخت دادهای توجه کند. سرمایه گذار امروز، نه تماشاگر بر موج، بلکه باغبانی است که با ابزار دانش و گزارش، باغی حاصلخش دارد.