شرق نگار- مفهوم عصر ارتباطات نه فقط در ابزار و تکنولوژی علمی روز خلاصه میگردد ، بلکه در هر امری که انسان جامعه حال با آن سر وکار دارد، میتواند شکل عوض کرده و بنوعی خود را نمایان میسازد.
مقوله جنگ نیز از این امر بیبهره نیست. همانگونه که بروز تکنولوژیهای نوین در عصر حاضر موجب گسترش و ورود ابزارهای جنگی متعارف به حوزههای آفندی و هجومی جدید در اشکالی چون نبرد پهپادها ، موشکهای نوین ، جنگال و … شده است که همزمان نیاز به دستیابی به شیوههای پدافندی و دفاعی ویژهای در برابر آنها را موجب گشتهاست.
به همین منوال این نوآوریها در حوزه جنگ نرم ، جنگ فرهنگی و رسانه نیز زمینه پدیدآوری ابزار و شیوههای گوناگون برای اثرگذاری بر بینش و تغییر نگرش ها و باورهای دفاعی رقیب شده که لاجرم برای مصون ماندن از این هجوم نرم نیازمند دستیابی به راههای نرم دفاعی برای بیاثر کردن حملات هدفمند انجام گرفته بر علیه باور سربازان و عموم جامعه _ بعنوان مهمترین عامل پشتیبان جبهه دفاعی _ هستیم.
شروع جنگ جدید رژیم صهیونیستی اسرائیل علیه جبهه مقاومت آغاز اشکال موثر دیگری از شیوههای آفندی و هجومی نوینی بود و فرصتی برای آزمودن خود در برابر انواع هجوم نرم دشمن در شیوههای گوناگون از جمله شایعه پراکنی ، نشر اخبار نادرست ، ایجاد تردید و نفاق و تفرقه در همدلی و همراهی میان بخشهای گوناگون جبهه مقاومت در ارتباط با هم اما اینبار نه تنها بوسیله ابزارهای رسانهای متعارف گذشته چون نشریات ، شبکههای رادیویی وتلویزیونی که با استفاده از بستر اینترنت امکان گسترش محدوده اثرگذاری خود را از دامنه محدود جامعه رقیب با بهرهوری از انواع ابزارهای مبتنی بر پایه هوشمند و ابزارهای نوین رسانهای چون شبکههای اجتماعی برخط که عمق نفوذ آن تا دل و جان مخاطب را میتواند در بر گیرد به سطحی جهانی گسترده نموده است.
حال چنانچه استفاده از این ابزارهای نوین برخط را به مثابه ابزارهای جنگی آفندی و هجومی دشمن در نظر بگیریم ، اولین عکسالعمل منطقی برخاسته از آن اندیشیدن به راههای پدافندی و دفاعی برای انواع این هجوم نرم است که دشمن بواسطه قدرت تخریبی غیر قابل تصور آن نسبت به دیگر ابزارهای جنگی از آن بهره میبرد و اکنون این ماییم که باید بیندیشیم در طول مدتی که از هجوم نرم دشمن در اشکالی که تجربه نمودیم، میگذرد به چه دستاوردی در برابر تحمل این خسارات بزرگ رسیدهایم؟
بیپرده بخود نهیب بزنیم آیا پس از این همه مدت توانستهایم از سطح دفاعی در برابر آن گذشته و توان خود را به سطح هجومی علیه جامعه دشمن برسانیم یا گاه همچنانکه مقصود دشمن است اسیر خواسته فانی خود مشغول برافروختن جنگ نرمی داخلی میشویم که نتایج آن جز تضعیف جبهه داخلی در راستای خواسته دشمن نیست؟!
مروری بر آنچه در طول مدت جنگ جدید رژیم جعلی اسرائیل علیه جبهه مقاومت در حوزه جنگهای تکنولوژیک و نرم از یکسو نشان دهنده آن است که در مقاطعی به پیروزیهایی دست یافتهایم.
رسیدن به هماهنگی موفق و قابل ارج حوزه دیپلماسی خارجی کشور با عرصه میدان با رکورد زنی در حوزه دیدارهای خارجی و رایزنیهای امور خارجه و بنوعی شروع جنگی نرم در کنار اقدامات جنگ سخت میدان و آخرین آن حضور مقامات ایرانی همچون تلاش مداوم جناب عراقچی در این حوزه از زمان برگزاری هفتاد و دومین مجمع سالانه سازمان ملل متحد تا حضور ایشان در لبنان زیر خط آتش دشمن و ادامه رایزنیها در حوزه همسایگان خلیج فارس، نشستهای بینالمللی و سپس همزمانی حضور ایشان در بغداد با فرود پرافتخار هواپیمای ایرانی به خلبانی غرورمند جناب قالیباف در میانه راه ژنو در زمانه اوج گیری تهدیدات هوایی رژیم صهیونیستی برای وادار ساختن لبنان به عدم اجازه به ورود و فرود هواپیماهای ایرانی در فرودگاه بیروت و آرامش بخشی رئیس دولت در حوزههای داخلی علاوه بر اقدامات دیپلماتیک خارجی نمونههای ارزشمند این هماهنگی کمسابقه میباشد.
در کنار این اقدامات ارزشمند متاسفانه بروز آتشافروزی تفرقه افکن در اشکال وسیع آن نشان از حقیقتی تلخ در حوزه آسیبشناسی حوزههای پدافندی نرم ، رسانه و فرهنگی داخل کشور است که بخش بزرگی از آنها ریشه در تحریکات برونمرزی و سناریوهای خارجی و دشمنان دارد که آگاهانه یا ناآگاهانه به آن دامن زده میشود.
حملات نرم منجر به “جنگهای دو قطبی” با برانگیختن احساس از دست دادن منافع خود در برابر حضور اثرگذار جریان داخلی دیگر و احساس خطر در مقابل آن از سوی جناحهای درگیر، بازیگری سربازان دشمن در تقش خودی های دو آتشه اما آتش بیار معرکهها ، نشر اخبار و محتواهای دروغ اما شبیه به واقع با هدف اثرگذاری بر حوزه باورهای مردمی نسبت به ارزشهای خود،
پدید آوردن تردید در همبستگیها به منظور تضعیف همدلی و گسترش فرهنگ نفاق و دورویی ، دلسرد کردن نخبگان علمی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و بطور کل در تمامی حوزههای اثرگذار جامعه با تسهیل در پذیرش یا ربایش آنها با سوءاستفاده از باگهای مدیریتی، خرابکاری در اشکال مختلف و پرورش تروریستهای اقتصادی با هدف فشار بر مردم و مال محوری بعنوان عاملی برای دور شدن آحاد مردم از یکدیگر و از اعتقادات و دمیدن بر آتش تفرقههای سیاسی ، فکری باوری ، قومیتی، بدبینی افراد به همدیگر و جامعه به مدیران و تصمیمگیران و در کنار اینها معالاسف احساس خود حقبینی و خود برتربینی در برخی از مدیران که موجب تدوام جنگهای پنهان و بر زمین ماندن وظایف حساس در جهت خدمترسانی به مردم را شده و میشود … همه و همه نشانگر نیاز فوریتی و اورژانسی جامعه به فراهم آوردن “بستر آموزشی پدافند نرم” برای عموم جامعه و بویژه مدیران و مسوولان در جهت مقابله با این نوع هجوم و پیشگیری از ببار آمدن خسارات بیش از این را برای این مرز و بوم یادآور شدهاست. گذر از این مرحله میتواند ما را به زمان ” آموزش شبوههای هجومی نرم” و استفاده موثر از آن امکانات در دسترس نزدیکتر نماید.
ذکر یک ضرورت یعنی وادارسازی برخی افراد تصمیمگیر اجتماعی سیاسی و اقتصادی در اینگونه مباحث اختلاف برانگیز برای اعلام قطعی پایان دادن به جنگهای پنهان داخلی جریانها در شرایط بحرانی جامعه و لزوم برخورد جدی با تداوم دهندگان جریانهای مخرب نه تنها یک مطالبه رسانهای که یک خواسته فوریتی نزد عموم مردم در تمام این مدت بوده است چرا که مردم عادی نخستین خسارت دیدگان تداوم این اختلافات و جنگهای پنهان قدرتی هستند که تلقینگران آن را می بایست در صفوف دشمن جستجو نمود.